نظر امیر محمود در مورد ازدواج
دور هم نشسته بوديم از امير محمود سوال کردم که زن مي خواي امير محمود جون بابا گفت : نه لازم ندارم مادرش گفت مي خواي داماد بشي امير محمود با عصبانيت گفت : سااااااکت شوووو دیگه خیلی عصبانی شد دیگه بحث رو ادامه ندادیم چون ممکن بود تلفات جانی داشته باشیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی