امیرمحمود جون بابا

امانتداري

1393/4/28 10:50
نویسنده : بابائی
157 بازدید
اشتراک گذاری

خونه عزيز جون بوديم عزيز جون واسه نوه هاش يه ظرف پر پاستيل گرفته بود (من خودم که بچه بوديم عاشق نوشابه ايش بوديم يادش بخير ) نازنين دختر عمه امير محمود دو تا رو با دو دستش گرفت هردو رو هم گذاشت تو دهنش واما امير محمود بابا يکي رو تو دست راستش يکي ديگه رو با دست چپش يک ساعت بعد که عمو قاسم رفت واسه شون دو تا بستني خريد هنوز توي دستاي امير محمود پاستيل بود اما حسابي آب شده بود بستني رو که گرفته بود  دستاش چسبيده بود به بدنه بستني اونجا بود که به امانتداري امير محمود پي بردم مي پرسين چي جوري واسه خاطر اينکه وقتي چيزي رو بهش بدي حتي اگه خوردني باشه يک ساعت بعد اونو مثل اولش بهتون تحويل مي ده جالبه نه ! 
اما نازنين کوچولوي دائي چيزي بهش بدين اگه خوردني باشه که کارش تمومه والا يا شکستس يا حسابي با حالت اوليش  متفاوته ! 

بله واقعاً جالبه !
بين ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)