امیرمحمود جون بابا

بزرگ و کوچک

1393/7/5 2:39
نویسنده : بابائی
410 بازدید
اشتراک گذاری
امير محمود به کفش کشي قرمز رنگش علاقه فراوان داره وقتي خونه هستيم مياره که پام کن ما هم مجبوريم پاش کنيم خواستيم قائم کنيم دادم خانمي ترتيبش رو بده فردا که امير محمود بيدار شد به پاش اشاره کرد و گفت بپوشم بپوشم گفتيم که نيست خودش رفت تو اتاقش داخل کمد نايلون مشکي که کفش تو يه نايلون ديگه در اون بود رو آورد گفت : اونجا گذاشتي!؟ کمي بعد که خسته شد گفت بابائي کفش بپوش کفشش رو در آورد بزور مي خواست پام کنه گفتم بابائي من بزرگم  گفت من بزرگم تو کوچيکي گفتم بابائي من بزرگم شما کوچيک امير محمود با خودش فکر کرد : گفت  من آقا محمودم 
 
 
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)