امیرمحمود جون بابا

پرتقال خوني

1393/12/23 13:52
نویسنده : بابائی
216 بازدید
اشتراک گذاری

 

من و امير محمود تو هال تنها بوديم من رفتم يه پرتقال خوني گرفتم تا پوست بکنم يه قاچ از اونو دادم امير محمود بخوره با دستش نشون داد چرا اينطوريه گفتم بابا پرتقال خونيه گفت ايش ايش چرا آقاهه خوني کرده تا ترش بشه نخوريمش

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)