حافظه امیرمحمود
دیروز که خونه عزیز جون بودیم یه لباس قهوه ای با طرح زرد رنگ باب اسفنجی که امیر محمود خیلی دوست داره تنش بود خیلی بهش می آمد با عزیز جون صحبت شد که این لباس رو عزیز خریده که امیر محمود گفت عمه زهرا برام خریده من عزیز جون متفق القول که بله این بلوز رو عزیز جون خریده سعی کردیم بهش بگیم که عزیز جون خریده امیر محمود هم می گفت نه عمه جون زهرا خریده از ما اصرار از امیر محمود انکار تا اینکه عمه زهراش اومد و ما ازش سوال کردیم بله امیر محمود کاملاً درست گفته بود و ما کلی سر کار بودیم من که خیلی روم کم شد و تو ذوقم خورد واسه اینکه خیلی مطمئن بودم و اصرار داشتم چند مورد از این دست خاطرات هم قبلاً پیش اومده بود ماشااله خیلی حافظه قوی داره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی