امیرمحمود جون بابا

عنکبوت بازی

1394/1/31 22:40
نویسنده : بابائی
315 بازدید
اشتراک گذاری

این بازی رو امیر محمود بچه که بود ازش خیلی می ترسید وقتی با انگشتام بسمتش می رفتم می گفت عنکبوته و ازش اینقدر می ترسید که داد می زد و فرار می کرد تو بغل مادرش بزرگتر که شد وقتی حوصله اش سر می رفت می گفت عنکبوته منو بخوره بعد فرار می کرد  حالا که کمی بزرگتر شده تا آقا عنکبوته حرکت می کنه می یاد محکم با پاش می کوبه تو سرش و میگه کشتمش !!!

جالب بود نه 

                                      

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)