زود باش بابا
قرار بود بود بريم سينما فيلم شاهزاده روم را ببينيم من مشغول کاری بودم که امير محمود و مادرش حاضر شده بودند و من هنوز حاضر نشده بودم امير محمود داد مي زد بابا زود باش بابا زود باش زود نمي باشي ؟ که من از خنده روده بر شدم جالبش اين بود باز اين جله را تکرار مي کرد زود نمي باشي ؟؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی