امیرمحمود جون بابا

شکار

1393/3/31 13:47
نویسنده : بابائی
159 بازدید
اشتراک گذاری

نیمه شعبان خیلی شلوغ بود  بود موقع برگشتن از مراسم جلوی اسباب بازی فروشی کلی گریه کرده بود که ماشین می خوام چون خونه کلی ماشین داشت براش یه تفگ اب پاش خریده بودم  تو مسیر رفته بودیم پارک شهرداری براش تفگ رو پر اب کردم خیلی کیف می کرد بهش گفتم بابائی فقط ابو رو دیوار بریز کل دیوارای پارک رو خیس کرد چند بار دیگه مجبورم کرد که براش پر کنم تاب و سرسره رو حسابی بی خیال شده بود با کلی زحمت راضیش کردم  بریم خونه وسط راه یه ایستگاه صلواتی بود که خیلی شلوغ بود ما هم غافل از اینکه تفگش هنوز کمی مسلحه از وسط جمعیت به سمت خونه حرکت می کردیم که عزیز بابا تصمیم به شکار گرفته بود این وسط خانمی که شکار شده بود کلی نق زد ما هم حسابی شرمنده شدیم سر ها پائین تند تند از جمعیت جدا شدیم .

نکته اخلاقی : وقتی با یک کودک ویک اسلحه اونم از نوع آبی بیرون می روید مطمئن باشید که اسلحه مسلح نباشد تا نا خواسته شما را با شکار چیان غیر قانونی خیلی خطرناک در یک گروه طبقه بندی کنند و تحت تعقیف قانونی قرار بگیرید

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)