خداحافظی بسیار قشنگ
دراز کشیده بودم رو کتاب داشتم برا امتحان درس می خوندم که خانمی گفت بچه رو می برم پارک لباساشو پوشوند اقا امیر محمود وقتی خواست بره رو به من کرد و گفت ما رفتیم بای بای بوس دلش نیومد اینطوری بره برگشت یه ماچ خوشکل بهم داد قند تودلم آب شد سرشار از محبت شدم بعد خدا حافظی کرد و رفت کی میگه زندگی لذت نداره این هم یکی از لذت های زیبا ی زندگی من که جاشو برام هیچ چیز نمی تونه پر کنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی