ناخنهای کثیف
شمیرسا بچه دختر عمه ام حافظه است که در عروسی دایی اش دوست داشت با امیر محمودم بازی کند ولی امیر محمود به دو علت نمی گذاشت که به وی نزدیک شود یکی به این علت که می ترسید که بادکنکی را ک خود دختر عمه ام به امیر محمود داده بود از او بگیرد دلیل مهمتر به خاطر ا ین که ناخن های شمیرسا لاک زده بود امیر محمود می گفت به من نزدیک نشو ناخنت کثیفه عمه نسرین هم به مزاح گفت مثل اینکه پسرت به عمرش لاک ناخن ندیده همه زدیم زیر خنده .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی