امیرمحمود جون بابا

حلقه هوش

1393/3/31 13:55
نویسنده : بابائی
161 بازدید
اشتراک گذاری

4ucc4rkr4ru6y0ekvh.gif (426×741)امروز خانمی و گلم با هم رفتن خونه خانم همسایه که پیرزنی تنهاست دوست دارد خانمی بیشتر بهش سر بزنه ولی چه کنیم که مشغله های زندگی کمتر اجازه می ده بگذریم حدود ساعت 10به خونه برگشتن گلم با مادرش رفت اتاقش که لباسشو عوض کنه خانومی که بیرون آمد برقوخاموش کرد گلم دست منو گرفت و گفت خاموش کرد من که رفتم برقو روشن کنم دست منو گرفت و برد جلوی کمد اسباب بازی ها و با دستش حلقه هوشو نشون داد براش اوردم گفتم دوچرخه یه دوچرخه کوچک اسباب بازی عزیز براش خریده که آهنگ می زنه وراه می ره خیلی دوست داره اونم براش آوردم ( اینو بگم که من خیلی سعی کردم حلقه هوشو بهش یاد بدم از واژه بزرگتر و کو چکتر استفاده کردم نشد از یاد دادن رنگها سعی کردم نشد ) ولی این سری خودش حلقه هوشو جلوی هم با شمارش 1،2،3....  ازهم جدا کرد حلقه ها که تموم شد گفت حالا بریم بازم با شمارش اعدا د شروع به چیدن حلقه هوش کرد همه رو بدون هیچ اشتباهی درست چید من که خیلی لذت بردم خیلی جالبه با واژه بزرگ و کوچک هم کاملاً آشنا بود

نکته اخلاقی :

هیچ وقت سعی نکنید بزور چیزی را به کودک با اجبار یاد بدهید این خود روند خاص خودش را دارد فقط خودتان اذیت می شوید .

نایت اسکین

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)