امیرمحمود جون بابا

بازی خطرناک

1393/12/4 19:57
نویسنده : بابائی
182 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز خونه عزیز جون بودیم که نازنین اینا اومدند شروع کردن به بازی با من من هم هردو شونو با دستام بلند کردم برعکس انداختم رو پشتم امیر محمود که ترسیده بود شروع کرد به فریاد کشیدن تا کذاشتمشون پائین اغمیر محمود گفت این بازی خیلی خطر ناک بود دیگه نکن ! بعد شروع کرد به خندیدن و گفت بابائی خیلی خوشحال شدم خطرناک بود من مونده بودم بالاخره خطرناک بود یا اینکه خوشش اومده بود شما فهمیدین بگین از سر درگمی در بیام .

 

                

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)