امیرمحمود جون بابا

ناخن بگیر

اولين بار که ناخن کوچلومونو گرفتم خيلي کوچک بودخانمي خيلي نگران بود مي گفت که نمي خواد بگيريري اونقدر گفت که يکي از ناخناشو کمي از زير گرفتم کمي خون اومد کلي گريه کرد خانم خيلي غر زد ديگه وقتي مي خواستم ناخنشو بگيرم خانمي  چشمشو ريز مي کرد اوخ اوخ مي کردگريه مي کرد تا من ناخنشو بگيرم ولي امير جون با با خنده ميکرد من هم از خنده هاش لذت مي بردم. بگذريم  امروز خانمي رو مبل نشسته بود که از سر شوخي پيشوني مادرشو چنگ مي ندازه ديشب هم زير چشم خانمي رو چنگ انداخته بود حسابي صورتش خط خطي شده بود درد داشت مي گفت هر جائي که امير محمود چنگ مي زنه تا يک ساعت مي سوزه فکر کنم سه ماهي بود که ناخناشو نگرفته بود حسابي دسته بيل شده بود رفتم ...
7 تير 1393

راز و نیاز عاشقانه

با هم سوار تاکسی شده بودیم تو راه یه خانومه با بچش وار شد وقتی که از جلوی پارک آفتاب که رد می شدیم بچه این خانومه اروم اروم با خودش حرف می زد دقت کردم ببینم چی می گه که شنیدم می گفت : پارک افتاب خوبم پارک افتاب عزیزم  وای خدای من وای خدای من چه شلوغه همه اومدن مامان بریم بازی کنیم مامانه با بداخلاقی گفت : نه حرفشم نزن برام جالب بود که بچه ها دوست داشتنشون چه خالصانه است . حالا امیر محمود بابا رو بگو هاج و واج پسره رو نگاه می کرد وقتی که پیاده شدیم گفت بابا بریم سرسره . ...
7 تير 1393

خدا قوت بابا

ديروز امير محمود بابا با مادرشون تشريف بردن خونه مادر جون خانمي که برگشت گفت امير جون امروز به خودشون زحمت دسشوئي رو ندادند هر جا که خواستن و هر طوري که ميلشون کشيد تو خونه مادر جون جيشيدن بندگان خدا مجبور شدن هر دو فرش توي حالو جمع کنن و بشورن خدمتتون عرض کنم که موقع برگشت هم رو صندلي زانتيا بابا ابراهيم هم بله کار رو تکميل کردن امروز روز بسيار پر کاري براي امير محمود جون بابا بود   بابائي خدا قوت . راستي بابائي خونه از اين کارا نکني باشه !     ...
7 تير 1393

تقلید کودکان

مراقب رفتارهایمان باشیم هر آنچه بچه ها در سنین با لاتر انجام می دهند نتیجه رفتار های خودمان است باور نمی کنید این کلیپ زیبا که از طرف یونیسف منتشر شده است را ببینید نظرتان را بیان نمائید .   jwplayer('playerkvlTHADySKmB').setup({ file: 'http://cdn-media1.teachertube.com/flvideo201/14825.flv', image: 'http://www.bachejoon.com/upload/Topic/4175.jpg', width: '100%', aspectratio: '4:3' });   دانلود ...
5 تير 1393

لالائی در فرهنگ ایرانی

"لالایی" ها از جمله ادبیات شفاهی هر سرزمینی هستند، چرا که هیچ مادری آن ها را از روی نوشته نمی خواند و همه ی مادران بی آن که بدانند از کجا و چه گونه، آن ها را می دانند. انگار دانستن لالایی و لحن ویژه ی آن از روز نخست برای روان زن تدارک دیده شده است. زن مادر باشد یا نباشد، لالایی و لحن زمزمه ی آن را بلد است و اگر زنی که مادر نیست در خواندن آن ها درنگ می کند، برای این است که بهانه ی اصلی خواندن را فراهم نمی بیند، اما بی گمان اگر همان زن بر گاهواره ی کودکی بنشیند، بی داشتن تجربه ی قبلی، بدون این که از زمینه ی شعر و آهنگ خارج شود، آن ها را به کمال زمزمه می کند. گوِیی که روان مادرانه از همان آغاز کودکی به زن حکم می کند که گوشه ای از ذهن...
4 تير 1393

دویدم و دویدم ، سرکوهی رسیدم...

شعر کودکانه: دویدم و دویدم ، سرکوهی رسیدم... دویدم و دویدم...سر کوهی رسیدم...دو تا خاتونو دیدم ... AudioPlayer.setup("http://up.blogertools.ir/up/blogertools/tools/music/music-code-maker-2/player.swf", {width:"268",animation:"yes",encode:"no",initialvolume:"60",remaining:"yes",noinfo:"no",buffer:"5",checkpolicy:"no",rtl:"no",bg:"d1d1d1",text:"333333",leftbg:"b0b0b0",lefticon:"ffffff",volslider:"d9d9d9",voltrack:"4d4c4c",rightbg:"b0b0b0",rightbghover:"424141",righticon:"ffffff",righticonhover:"FFFFFF",track:"FFFFFF",loader:"adc2de",border:"CCCCCC",tracker:"DDDDDD",skip:"ffffff",pagebg:"FFFFFF",transparentpagebg:"yes"}); ...
3 تير 1393

گردو بازی

امروز خونه عزیز جون بودیم عزیز کلی گردو آورد با گلم نشت به گردو بازی کردن امیر محمود  باشیرین زبونی به عزیز می گفت تو بلدی من بلد نیستم حسابی لذت می برد گردو رو رو هم می چیدند و امیر با گردو سعی می کرد اونا رو بزنه به عزیز می گفت اینجوری  یادش بخیر لذتی که توی چیدن گردو ها روی هم بود ویا حتی پرت کردن گردو ها ما که کو چیک بودیم فصل گردو که می شد گردو بدست تو کوچه بودیم واقعاًبعضی ها تو اون سن چه مهارتهائی داشتن گردوهای سه پر یادش بخیر دلم می گیره برای بچه های امروز که بعضی ها حتی برای یک بار گردو بازی ولذت اونو تجربه نمی کنن!! ...
3 تير 1393