ناخن بگیر
اولين بار که ناخن کوچلومونو گرفتم خيلي کوچک بودخانمي خيلي نگران بود مي گفت که نمي خواد بگيريري اونقدر گفت که يکي از ناخناشو کمي از زير گرفتم کمي خون اومد کلي گريه کرد خانم خيلي غر زد ديگه وقتي مي خواستم ناخنشو بگيرم خانمي چشمشو ريز مي کرد اوخ اوخ مي کردگريه مي کرد تا من ناخنشو بگيرم ولي امير جون با با خنده ميکرد من هم از خنده هاش لذت مي بردم. بگذريم امروز خانمي رو مبل نشسته بود که از سر شوخي پيشوني مادرشو چنگ مي ندازه ديشب هم زير چشم خانمي رو چنگ انداخته بود حسابي صورتش خط خطي شده بود درد داشت مي گفت هر جائي که امير محمود چنگ مي زنه تا يک ساعت مي سوزه فکر کنم سه ماهي بود که ناخناشو نگرفته بود حسابي دسته بيل شده بود رفتم ...
راز و نیاز عاشقانه
با هم سوار تاکسی شده بودیم تو راه یه خانومه با بچش وار شد وقتی که از جلوی پارک آفتاب که رد می شدیم بچه این خانومه اروم اروم با خودش حرف می زد دقت کردم ببینم چی می گه که شنیدم می گفت : پارک افتاب خوبم پارک افتاب عزیزم وای خدای من وای خدای من چه شلوغه همه اومدن مامان بریم بازی کنیم مامانه با بداخلاقی گفت : نه حرفشم نزن برام جالب بود که بچه ها دوست داشتنشون چه خالصانه است . حالا امیر محمود بابا رو بگو هاج و واج پسره رو نگاه می کرد وقتی که پیاده شدیم گفت بابا بریم سرسره . ...
خدا قوت بابا
ديروز امير محمود بابا با مادرشون تشريف بردن خونه مادر جون خانمي که برگشت گفت امير جون امروز به خودشون زحمت دسشوئي رو ندادند هر جا که خواستن و هر طوري که ميلشون کشيد تو خونه مادر جون جيشيدن بندگان خدا مجبور شدن هر دو فرش توي حالو جمع کنن و بشورن خدمتتون عرض کنم که موقع برگشت هم رو صندلي زانتيا بابا ابراهيم هم بله کار رو تکميل کردن امروز روز بسيار پر کاري براي امير محمود جون بابا بود بابائي خدا قوت . راستي بابائي خونه از اين کارا نکني باشه ! ...
تقلید کودکان
مراقب رفتارهایمان باشیم هر آنچه بچه ها در سنین با لاتر انجام می دهند نتیجه رفتار های خودمان است باور نمی کنید این کلیپ زیبا که از طرف یونیسف منتشر شده است را ببینید نظرتان را بیان نمائید . jwplayer('playerkvlTHADySKmB').setup({ file: 'http://cdn-media1.teachertube.com/flvideo201/14825.flv', image: 'http://www.bachejoon.com/upload/Topic/4175.jpg', width: '100%', aspectratio: '4:3' }); دانلود ...
لالائی در فرهنگ ایرانی
"لالایی" ها از جمله ادبیات شفاهی هر سرزمینی هستند، چرا که هیچ مادری آن ها را از روی نوشته نمی خواند و همه ی مادران بی آن که بدانند از کجا و چه گونه، آن ها را می دانند. انگار دانستن لالایی و لحن ویژه ی آن از روز نخست برای روان زن تدارک دیده شده است. زن مادر باشد یا نباشد، لالایی و لحن زمزمه ی آن را بلد است و اگر زنی که مادر نیست در خواندن آن ها درنگ می کند، برای این است که بهانه ی اصلی خواندن را فراهم نمی بیند، اما بی گمان اگر همان زن بر گاهواره ی کودکی بنشیند، بی داشتن تجربه ی قبلی، بدون این که از زمینه ی شعر و آهنگ خارج شود، آن ها را به کمال زمزمه می کند. گوِیی که روان مادرانه از همان آغاز کودکی به زن حکم می کند که گوشه ای از ذهن...
ضرب المثل
دویدم و دویدم ، سرکوهی رسیدم...
شعر کودکانه: دویدم و دویدم ، سرکوهی رسیدم... دویدم و دویدم...سر کوهی رسیدم...دو تا خاتونو دیدم ... AudioPlayer.setup("http://up.blogertools.ir/up/blogertools/tools/music/music-code-maker-2/player.swf", {width:"268",animation:"yes",encode:"no",initialvolume:"60",remaining:"yes",noinfo:"no",buffer:"5",checkpolicy:"no",rtl:"no",bg:"d1d1d1",text:"333333",leftbg:"b0b0b0",lefticon:"ffffff",volslider:"d9d9d9",voltrack:"4d4c4c",rightbg:"b0b0b0",rightbghover:"424141",righticon:"ffffff",righticonhover:"FFFFFF",track:"FFFFFF",loader:"adc2de",border:"CCCCCC",tracker:"DDDDDD",skip:"ffffff",pagebg:"FFFFFF",transparentpagebg:"yes"}); ...
گردو بازی
امروز خونه عزیز جون بودیم عزیز کلی گردو آورد با گلم نشت به گردو بازی کردن امیر محمود باشیرین زبونی به عزیز می گفت تو بلدی من بلد نیستم حسابی لذت می برد گردو رو رو هم می چیدند و امیر با گردو سعی می کرد اونا رو بزنه به عزیز می گفت اینجوری یادش بخیر لذتی که توی چیدن گردو ها روی هم بود ویا حتی پرت کردن گردو ها ما که کو چیک بودیم فصل گردو که می شد گردو بدست تو کوچه بودیم واقعاًبعضی ها تو اون سن چه مهارتهائی داشتن گردوهای سه پر یادش بخیر دلم می گیره برای بچه های امروز که بعضی ها حتی برای یک بار گردو بازی ولذت اونو تجربه نمی کنن!! ...