امیرمحمود جون بابا

امتحانش کنم

امروز وقتی عزیزجون داشت تو سینی برنج پاک میکرد امیر محمود هم کنارش نشسته بود و می گفت می خوای کمک کنم بعد از چند دقیقه صدای عزیز جون دراومده بود امیر محمود برنجها را با دستاش بهم می زد همه رو روی زمین ریخته بود به عزیز می گفت امتحانش کنم بعد دونه دونه برنج های خام رو می ذاشت دهنش و می خورد و می گفت چقدر خوشمزه است عزیز خندش گرفته بود  ...
12 تير 1394

تفنگ دارم

چند وقته امير محمود موقع کار مياد اذيت  مي کنه خیلی که اذیت می کنه من هم بهش ميگم بابائي وايستا تا بخورمت داد مي زنه تند تند فرار مي کنه مثل اينکه يه آهو از دست شير فرار کنه ترس حسابي تو صداش پيداست حتي بعضي وقتها از اين يک جمله من تو فرار گريه هم مي کنه (البته خودش هم مي دونه بازيه بعد مياد تو بغلم ) ولي منظورم از نوشتن اين خاطره بيشتر بر مي گرده به حرکت جديدي که انجام مي ده اونم اينه وقتي که فرار مي کنه و من مي گيرمش ميگه : من گاوم شاخت مي زنم  من هم بهش گفتم پس شاخت کو ، بابا دو دستش رو سرش مي زاره و دنبالم مي کنه البته همش هم اين نيست جديداً بعضي وقتها مي ره تفگش رو مي گيره مي گه :  من تفنگ دارم مي کشمت  &nb...
9 تير 1394

راننده تاکسی خوش اخلاق !

من و امير محمود تو تاکسي نشسته بوديم براي اولين بار پول رو دادم به امير محمود تا کرايه رو حساب کنه قبلش هم بهش ياد داده بودم که به آقا بگو بفرمائيد  پول رو از دست من گرفت به طرف راننده تاکسي گرفت و گفت بيا گفتم بابا بفرمائيد راننده هم با خوشرو ئي کرايه را گرفت و تشکر کرد بقيه پولها رو که از جيبم در اورده بودم هنوز تو دستم بود مثل اينکه امير محمود خيلي خوشش اومده بود آخه بزور داشت مابقي پولها را هم از دسستم مي کشيد بخاطر خوش اخلاقي راننده بده به ايشون ، من هم چشام همينطوري باز مونده بود من مي کشيدم ، امير محمود مي کشيد    ...
9 تير 1394

پفک تازه

امير محمود خيلي پفک دوست داره تا يه مغازه مي بينه مي گه برام پفک بخر من هم معمولاً براش پفک نمي خرم فقط براش شیر پاکتی می خرم که خیلی دوست داره ، اون روز هم داشتم توجيهش مي کردم که پفک بده و براي کوچولوها خوب نيست که امير محمود گفت : پفک تازه خوبه ، تازَشو مي خريم من هم مونده بودم که چي بگم اگه شما بودين چي جواب مي دادين !؟   ...
5 تير 1394

شیرین زبون بابا

يه ظرف پسته جلوي امير محمود بود داشت مي خوردش گفتم بابائي براي من هم مي ياري امير محمود بعد يه سکوت گفت مگه ميشه برات نيارم  من کلي از اين جملش کيف کرده بودم بخاطر همين شيرين زبونياشه که دوسش دارم   ...
3 تير 1394

دهن گنده !!!

امير محمود با نازنين دعواش شده بود نازنين دست امير محمود رو گاز گرفته بود وقتي که با مادرش  به خونه خودشون رفتن امير محمود اومد پيش من و گفت امروز که نازنين اومد تو دهنت گنده ست بايد گازش بگيري من نمي تونم !!!!!!   ...
3 تير 1394

حقوق

تو برگشتن از پارک جنگلی با عمه زینب رفتیم یه مغازه تا یه کادو برای معلم پارسا کوچولو بمناسبت روز معلم  بخره عمه زینب چیزی انتخاب کرد امیر محمود رو کرد به عمه خانم و گفت حقوق گرفتی خریدی ؟!! عمه زینبش گفت بله تو از کجا فهمیدی شیطون ؟!!! ...
13 ارديبهشت 1394