چند روز پیش من و امیر محمود به همراه مادرش رفتیم پارک پارک شلوغ بود کلی بچه داشتن بازی می کردن امیر محمود با اینکه خودش ماشین شارژی خونه داره ولی معمولاً وقتی پارک می ره گیر می ده که ماشین شارژی سوار شیم حتی بعضی وقتها تا دوبار سوار نشه رضایت نمیده ولی اون روز چون کلی بچه ها مشغول بازی بودن به ماشین شارژی گیر نداده بود مستقیم رفت سراغ بازی با بچه ها کلی بازی کرد با چند نفر دوست شد و هی دنبالش می کرد و وقتی گمش می کرد می اومد ازم می پرسید دوست من کو ؟ گفتم بابائی ازش اسمشو سوال کن و با هم بازی کنین . اسم دوست امیر محمود ، امیر عباس بود خیلی جالب شده بود یکی دیگه امیر رضا ،و دیگری امیر علی مثل اینکه همه بچه های اونجا اسماشون با امیر شروع می شد...